اخبار انجمن

بیانیه انجمن علمی استادان زبان و ادبیات فارسی درباره حذف ماده زبان و ادبیات فارسی از آزمون سراسری و خطاهای مشابه

بیانیه انجمن علمی استادان زبان و ادبیات فارسی درباره حذف ماده زبان و ادبیات فارسی از آزمون سراسری و خطاهای مشابه

 یکی بر سر شاخ و بن می‌برید

 خداوند بستان نظر کرد و دید

 بگفتا گر این مرد بد می‌کند

 نه با من که با نفس خود می‌کند

 

 ناخدایان صاحب منصب کشور، کشتی علم و فرهنگ و ادب پارسی را بر بستر شیبهای تند و ناهموار می‌رانند، و فارغ از آنچه در اطرافشان می‌گذرد، غریو شور و شادی سر می‌دهند و لبخند رضایت بر لب می‌نشانند، غافل از آنکه به خلاف ایشان، فریاد و غوغای کشتی شکستگان همسفر، نه ازسر شوق که از سر دلهره، و سکوتشان نه از روی آرامش که از روی یاس و دلمردگی است. اما ناخدایان کوتاه نگر نه می‌بینند و نه می‌شنوند.

 سالهاست بی‌توجهی به نحوه تربیت و استخدام معلمان زبان و ادبیات فارسی و گماردن معلمان غیرمتخصصی که کمبود ساعات موظف تدریس دارند به تدریس درسهای زبان و ادبیات فارسی، و اهمیت ندادن مدیران به کیفیت تدریس این دروس، آسیبهای جبران‌ناپذیری به زبان، ادبیات و فرهنگ کشور زده است، و اگرچه نتایج اسفناکش در آزمونهای سراسری نیز آشکار شده، تا کنون تدبیر مؤثری برای رفع آن اعمال نشده و اعتراضها هم به جایی نرسیده است. چنانکه برای تدریس درسهای فارسی دوره ابتدایی، وزارت آموزش و پرورش، اگر چه دانش‌آموختگان چندین رشته را استخدام می کند، دانش‌آموختگان زبان و ادبیات فارسی را استخدام نمی‌کند، و به اعتراض کسی هم گوش نمی‌دهد. شگفت‌آورتر اینکه در سالهای اخیر گرهی بر گرههای دیگر زده شده و بر خلاف تمام معیارهای علمی و آموزشی، به دارندگان مدارک حوزوی سطح ۲ و ۳ (که هیچ نوع تخصصی در زمینه مواد متنوع زبان و ادبیات فارسی ندارند) اجازه داده شده که به عنوان دبیر زبان و ادبیات فارسی دوره متوسطه و برخی درسهای غیر مرتبط دیگر استخدام شوند که این موضوع نیز در سالهای گذشته به شدت با اعتراض معلمان و انجمنهای علمی مرتبط مواجه شد، ولی باز هم گوش شنوایی پیدا نشد و سخنان و اعتراضها و نامه‌ها و بیانیه‌های معلمان و متخصصان و انجمنهای علمی کشور همچنان به هیچ شمرده شد. چنانکه هنگامی که مدیریت نهاد‌های تخصصی و امور و اشتغالات مهم زبان و ادبیات فارسی در جایگاههای مختلف به غیرمتخصصان واگذار شد، آب از آب نجنبید. اما این روزها نوبرانه زودرس دیگری رخ نموده و نوبت به تصمیم یکسونگرانه حذف ماده زبان و ادبیات فارسی از بخش کتبی آزمون سراسری رسیده است و اعتراض همه را از وکیل و وزیر گرفته تا سیاستمدار و روزنامه‌نگار و دانشمند و کارگزار برانگیخته، ولی باز هم  سردمداران برعادت مألوف، سوار بر خر پندار خود، همچنان بر طبل خویش می‌کوبند و به سخنان مشفقانه و اعتراضات بیدارگرانه اعتنایی ندارند و حتی برخی را خاموش کردند. چنانکه در وزارت عتف نیز بدون نظرخواهی از کارگروه تخصصی زبان و ادبیات فارسی این وزارت، و بدون طی مراحل معمول قانونی، و بیرون ازحوزه نظارت و مدیریت گروه مذکور، رشته کارشناسی آموزش زبان فارسی تصویب کردند و به اعتراض کارگروه تخصصی وزارتی مذکور و مدیران گروه‌های زبان و ادبیات فارسی دانشگاه‌های کشور و رؤسای انجمنهای علمی حوزه زبان و ادبیات فارسی، وقعی ننهادند و همچنان پنبه در گوش خود نهادند. تا اکنون کار به جایی رسیده است که در فراخوان جذب عضو هیأت علمی یکی از دانشگاهها، نام رشته و گرایش حوزه تخصصی شخص سرپرست جدید دانشگاه « آموزش زبان فارسی به غیر فارسی زبانان» بدون آنکه این رشته در آن دانشگاه وجود داشته باشد در فهرست نیازهای آن دانشگاه برای استخدام در رشته زبان و ادبیات فارسی ثبت شده است ولی از نام خود رشته زبان و ادبیات فارسی در فهرست واجد شرطهای جذب، اثری به چشم نمی‌خورد (البته سرپرست  دانشگاه  در پاسخ پیگیریهای انجمنهای علمی حوزه زبان و ادبیات فارسی اخیراً اعلام کرده‌اند  اشتباهی رخ داده و اصلاح می‌کنند). نمونه‌های دست درازیهای دیگر غیرمتخصصان در امور آموزش و گسترش و اعزام استاد زبان و ادبیات فارسی و فرهنگ ایرانی  در جایگاههای مختلف کم نیست و خسارات آن بسیار است؛ و از مصادیق بارز آن وضعیت اسفبار کرسیهای زبان و ادبیات فارسی در خارج از کشور است که کاهلی غیر مسئولانه وزارت عتف در چگونگی فعال نگه داشتن  مراکز آموزش زبان فارسی و کرسیهای زبان و ادبیات فارسی و ایرانشناسی خارج از کشور، و تعلل غیر قابل  قبول  برای ثابت نگه داشتن و حتی افزایش دادن تعداد استادان اعزامی صاحب صلاحیت  و چگونگی پشتیبانی از آنها واقعا نابخشودنی و غیر قابل چشم پوشی است چنانکه در دهه های اخیر هیچگاه چنین آشفته و بی سر و سامان نبوده است. سخن کوتاه اینکه: این رشته سر دراز دارد. و این حکایت پایان نیافتنی است. مرا دردی است اندر دل که گر گویم زبان سوزد/  وگر پنهان کنم ترسم که مغز استخوان سوزد.

اکنون پرسش ما این است که این همه جفا به زبان و فرهنگ و ادب ملی برای چیست؟ آیا برای این است که سد محکم حفظ هویت ملی ما و یکی از مهمترین رموز وحدت و انسجام ملت، و مؤلفه‌های قدرت بین‌المللی کشور، زبان و ادبیات فارسی است؟ آیا به همین دلیل است که ندانم‌کاران هر لحظه و هر روز، نیشی بر پیکر زبان و ادبیات دیرپا و حیات‌بخش این ملت و کشور می‌زنند تا از پا در بیاید و بشود آنچه نباید بشود؟ آیا هنگام آن فرا نرسیده است که تبرداران تیشه فرو نهند و خود را از عرق ریزان ناشی از کوبیدن تیشه بر ریشه معاف دارند و اجازه دهند خودشان و دیگران نفسی بدون اضطراب بکشند؟ شگفت‌آور است که این همه چیزدانانِ همه‌کاره چگونه درک نمی‌کنند که شاخسار درخت تنومند و پرباری را می‌برند که تختگاه و نشیمنگاه آنان است و خود نیز با شاخه فرو می‌افتند. واقعاً کدام شیپور بلند آوا سرانجام این خوش خیالان را از خواب خوش پندارهای واهی بیدار می‌کند. آیا هنگام آن نرسیده است که سیاستگذاران و کارگزاران، عملشان را با قولشان هماهنگ نمایند و به تکالیفی که سیاستهای کلی کشور و همه اسناد بالا دستی در حوزه پاسداری، توسعه و تقویت زبان و ادب فارسی برای ایشان تعیین کرده است عمل کنند، و از کجراهه بی‌عملی و بدفهمی به راه راست بیایند ودر هر طی طریقی سخن منطقی دلسوزان، متخصصان و راهشناسان آن راه را هم بشنوند؟ آیا وقت آن نرسیده است که به آمارهای رسمی در بیان سقوط کیفیت آموزش عمومی، و هشدارهای دیده‌بانان علمی، اجرایی و فرهنگی درباره خطر فروپاشی فرهیختگی فرهنگی در بین کل جامعه اعم از بی‌سواد و باسواد و دانشمند توجه کنند؟ واقعاً تا کی دردمندان این مرز و بوم باید فریاد بکشند که چشمه باروری و مشعل روشنگری وحصار استوار دفاعی پایدار این کشور، فرهیختگی فرهنگی و ملی است که از بنیانهای استوار آن، زبان و ادب فارسی است؟ اکنون ما وظیفه خود می‌دانیم مخلصانه و با صراحت به همه دست‌اندرکاران امور علمی و فرهنگی کشور بخصوص به شورای عالی انقلاب فرهنگی، فرهنگستان زبان و ادب فارسی، وزارت عتف، وزارت آموزش و پرورش و سایر نهادها و افراد ذی‌ربط، هشدار بدهیم که اندکی از لاک خود به در آیید، و غیر خود را هم ببینید. دیدن پیش پا تا جایی لازم است که در چاله نیفتید ولی باید آنقدر دوراندیش باشید که در آینده با بن بست مواجه نشوید، زیرا آنگاه نه راه پیش دارید نه راه پس. دردمندانه می‌گوییم ای بزرگان گمان نکنید این کشور و فرهنگ آن، فقط به شما صاحب منصبان تعلق دارد، بلکه بدانید سرنوشت هریک از آحاد این ملت ناگزیر به آن گره خورده است و در نتیجه در اداره آن حقی دارند، و روشن است که هیچ کس را نمی‌توان از مشارکت در ساختن و اداره سرنوشت خویش محروم‌ کرد. پس پیش از آنکه دیر شود سخن اهل هر دانش و حرفه را بشنوید و حقوق و منافع عمومی مردم را حتی اگر مغایر با نظر یا منافع شما باشد بپذیرید و رعایت کنید.

اکنون مصرانه از تمام مسئولان ذی ربط می‌خواهیم برای شروع اقدامات اصلاحی، نخست  تجدید نظر و اصلاح همه مواردی را که ذکر آن گذشت، در دستور کار خویش قرار دهند و با مراجعه به متخصصان و مجامع علمی هر موضوع، اشتباهات گذشته را تصحیح و جبران کنند. مخصوصاً حفظ میزان سهم و نقش زبان و ادبیات فارسی در آزمون سراسری و چه بسا افزایش آن، و حتی تعیین «سهم تاثیر» برای تبحر در زبان و نگارش و ادب فارسی در آزمونهای دوره‌های کارشناسی ارشد و دکتری، ضرورت جدی و فوری دارد. همچنین توجه به خواسته مدیران گروههای زبان و ادبیات فارسی دانشگاههای کشور و اعضای کارگروه تخصصی زبان و ادبیات فارسی وزارت عتف، درباره لغو مصوبه ناشیانه و غیر کارشناسانه و حتی غیر متعارف وزارت عتف درباره تأسیس دوره کارشناسی «آموزش زبان فارسی» که مغایر سیاستهای جاری خود آن وزارتخانه نیز هست، ضروری است و  فوریت دارد. اهمیت دمیدن جان تازه و تعهد و دلسوزی مسئولانه به بخش گسترش زبان فارسی وزارت عتف که از پایه های مهم و زمینه ساز دیپلماسی علمی و فرهنگی، و تقویت ارتباطات و همگراییهای بین المللی است نیز از اوجب واجبات و وظایف بسیار مهم شخص وزیرعتف و معاونان وی است که نباید بیش از این معطل بماند. همچنین استخدام و به کارگیری معلم متخصص زبان و ادبیات فارسی برای آموزش فارسی دوره ابتدایی و دبیر متخصص برای آموزش آن در دوره متوسطه یک امر بدیهی است و حتماً باید وزارت آموزش و پرورش آن را اصلاح کند و برای آن چاره‌ای بیندیشد. براستی اگر دغدغه‌ای برای تقویت فرهنگ بومی در بین مسئولان آموزشی و فرهنگی وجود داشته باشد، از ضروریات آن افزایش ساعات مواد درسی زبان و ادبیات فارسی و الزامی کردن آموزش آن حتی در دوره‌های کارشناسی ارشد و دکتری و همچنین در دوره‌های دانش‌افزایی برای اهل دانش و کارگزاران عرصه اجراست. چنانکه انتظار دارد مسئولان محترم از این پس با دعوت اهل نظر و متخصصان و انجمنهای علمی هر حوزه و شنیدن و ملحوظ کردن آرای ایشان توجه بیشتری مبذول دارند و آنان را در تصمیم‌گیریهای خود مشارکت دهند تا بیش از این وقت خود و دیگران را هدر ندهند و اگر سرمایه‌ای به سرمایه‌های ملت نمی‌افزایند، دست کم بی‌جهت هزینه نتراشند.

 

 

پنل ورود کاربری

سرکار خانم عطوفی