پیام انجمن [علمی استادن] زبان و ادبیات فارسی به همایش مولانا پیامآور صلح و دوستی (دانشگاه ارومیه با مشارکت دانشگاه یوزونجی بیل وان ترکیه)
این صدا در کوه دلها بانگ کیست گه پر است زین بانگ این کُه، گه تهیاست
هرکجا هست آن حکیم اوستاد بانگ او از کوه دل خالی مباد
هست کُه کآوا مثنا میکند هست کُه کآواز صدتا میکند
میزهاند کوه از آن آواز و قال صد هزاران چشمة آب زلال (مثنوی، دفتر2)
سلام و درود بیکران بر دانش مردان خطه آذربایجان و استادان و پژوهشگران و دانشجویان دانشگاه وان و دانشگاه ارومیه؛ و سلام بر همه شرکتکنندگان در همایش، مولانا پیامآور صلح و دوستی.
و درود به روح پاک مولانا جلال الدین محمد مولوی در آن فلک پیمای «چُست چُست خیز» که در طول تاریخ همواره از دریای اندیشه خود به «نزدیکان گُهر میبخشد و به دوران مطر» و از آنچه عنایات ذات لایزال الهی در جامِ دل و روح او ریخته، دیگران را نیز جرعه می نوشاندو به بهانههای گوناگونِ اینچنینی، ترک و فارس و کرد را در کنار هم گِرد میآورد تا بر استحکام کاخ پیوند قلبها بیفزاید.
و آفرین بر همت همه همکارن عزیزمان در گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه ارومیه، به خصوص سرکار خانم دکتر مدرسی و جناب آقای دکتر طالعی، و حمایت مسئولان گرانقدر استانی و دانشگاهی که سالها پیش، این همکاری علمی را بین دو ملت همدل و همکیش ایران در ترکیه آغاز کردند و آن را مجدانه یه پیش بردند و ادامه دادند و پس از این نیز ادامه خواهند داد.
دلها و فرهنگها، مرز نمیشناسند؛ انسانهای حقیقت طلب، مطلوب واحد دارند، همه جویای نور و روشناییاند، مهر و محبتند، این است که در هرجا مشعلی بیایند که از عشق برافروخته باشد، پروانه وار گرد آن میچرخند. فارغ از اینکه فرغانه هستند یا ترکستان، فارسند یا ترک، خویشند یا بیگانه، دست در دست هم میدهند به مِهر و دلهای خویش را آباد میسازند و اینچنین است که ملتها و بلکه همه انسانها به هم نزدیک میشوند؛ و در نتیجه، صلحها جای جنگها و دوستیها جای دشمنی ها را میگیرد؛ خارها گُل و سرکهها مُل میشود، یا نار نور و دیو حوری میگردد.
ناگفته پیداست که چنین گنجینهای تا چه حد کمیاب و گرانبهاست، و چقدر جهان امروز بدان نیازمند است؛ زیرا نیاز امروز ما فقط خوراک و پوشاک و مسکن نیست؛ اینها فقط احتیاجات جسم و تن ما را برطرف میکند، حال آنکه اساس انسانیت ما، روح ما و اندیشه ماست.
ای برادر تو همه اندیشهای مابقی خود استخوان و ریشهای
و میدانیم که یکی از بزرگترین منادیان این همدلی، جلالالدین محمد مولوی است؛ و بر این اساس روشن میشود که برنامهریزی و برگزاری چنین همایش و بررسی علمی اندیشههای وی، آنهم در سطح بینالمللی و با مشارکت دانشگاههای دو کشور ایران و ترکیه، در چه پایهای از اهمیت است.
این است که انجمن{علمی استادان} زبان و ادبیات فارسی، برگزاری این همایش را قدر میداند و از همه دستاندرکاران آن سپاسگزاری میکند و برای همة استادان و دانشجویان و پژوهشگران گرامی که در این همایش شرکت کردهاند، از درگاه خداوند بزرگ توفیق آرزو مینماید و امیدوار است که برگزارکنندگان، هرچه زودتر نتایج تحقیقات پژوهشگران عزیر را دراختیار عموم دانشوران قرار دهند.
انجمن به پاس قدر دانی از این کوشش ارزشمند و این همت والای مسئولان محترم استانی و دانشگاهی آذربایجان غربی، پیشنهاد میکند چنانچه با عنایت استاندار محترم (جناب آقای سعادت) و سایر مسئولان استانی و شهری، ساختمان و امکانات لازم را در اختیار انجمن [علمی استادن] زبان و ادبیات فارسی قرار داده شود، انجمن شعبه خود را در استان آذربایجان غربی به مرکزیت شهر ارومیه تأسیس خواهد کرد تا با همکاری استادان زبان و ادبیات فارسی کلیة دانشگاههای این استان، به اجرای برنامههای علمی و تخصصی برای انواع مخاطبان مختلف، اعم از دانشگاهی و عمومی بپردازد و به ارتقاء سطح آشنایی با گنجینههای زبان و ادبیات فارسی و تقویت فرهنگ ملی در این خطه کمک کند؛ و حتی به تقویت و گسترش همکاریهای علمی و تخصصی و انتشاراتی در حوزه آموزش زبان و ادبیات فارسی با کشورهای همسایه نیز همت بگمارد.
در پایان برای برخورداری بیشتر از دربافتهای هوشمندانه مولانا، از زبان خود وی خطاب به خودش میگوییم:
ای چو بحر از بهر نزدیکان گهر داده و تحفه سوی دوران مطر
پشت ما گرم از تو بود ای آفتاب رونق هر قصر و گنج هر خراب …. (دفتر6) از فلک پیمای چُست چُست خیز زآنچه خوردی جرعهای برما بریز
خو نداریم ای جمال مهتری که لب ما خشک و تو تنها خوری
این سر خم را به کهگل در مگیر کین برهنه نیست خود پوشش پذیر(دفتر 4)